اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

نیمه شعبان

الله

نیمه شعبان

.

بر منتظرین مژده بده منتظر آمد / از مهد بقا مهدى ثانى عشر آمد

ای منتظران گنج نهان می آید / آرامش جان عاشقان می آید

بر بام سحر طلایه داران ظهور / گفتند که صاحب الزمان می آید

 

میلاد امام زمان بر شما مبارک

[ برچسب:, ] [ ] [ مشتاقان وصال ] [ ]
غیب شدن مادر مهدی(عج)

غيب شدن مادر مهدي موعود در بدو تولد ايشان


حكيمه خاتون عمه امام حسن عسكري(ع) مي گويد: در شب نيمه شعبان بود كه برادرزاده ام امام حسن(ع) مرا دعوت كرد تا افطار در خانه ايشان بروم من هم افطار به خانه امام رفتم و بعد از صرف افطار برادرزاده ام گفت: عمه جان امشب اينجا بمان  چرا كه امشب خداوند جهان را به نور وجود حجت خويش، نور باران خواهد ساخت.
تا سحر در كنار نرگس خاتون ماندم و دمدمهاي صبح بود كه نرجس بعد از پايان بردن نماز به خود مي پيچيد امام عسكري(ع) از اتاق خويش بيرون آمد و به من فرمود: عمه جان برايش سوره مباركه قدر را تلاوت كن.
من يك چيز عجيبي در آن سحرگاه ديدم و آن اين بود كه هنوز بچه اي كه به دنيا نيامده بود همراه من به تلاوت قرآن پرداخت و سوره مباركه در را با من تا آخرين واژه تلاوت كرد. از شنيدن نواي دل انگيز قرآن او هراسان شدم كه امام حسن عسكري(ع) مرا صدا كرد و فرمود:«عمه جان! آيا از قدرت الهي شگفت زده شده اي؟ اوست كه ما را در خردسالي به بيان دانش و حكمت توانا ساخت و به سخن در آورد و در بزرگسالي  روي زمين حجت خويش  قررار مي دهد چه جاي شگفتي است؟!»
هنوز سخن امام به پايان نرسيده بود كه «نرجس» از نظرم ناپديد گرديد و گويي حجابي ميان من و او فرو افكنده شد و ما را از هم جدا ساخت در روايت ديگري آمده است كه :سپس لحظاتي چند حالت وصف ناپذيري برايم پيش آمد به گونه اي كه گويي دستگاه دريافت وجودم از كار افتاده است و نمي دانستم در اطرافم چه مي گذرد به خود آمدم و فرياد زنان و به سرعت به طرف اتاق امام دويدم اما پيش از آنچه چيزي بگويم  فرمود:« عمه جان  بازگرد كه او را در همان جا خواهي يافت كه از برابر ديدگانت ناپديد شد.»
به اتاق نرجس بازگشتم ، ديديم پرده اي كه ما را از هم جدا ساخته بود برطرف شده است، چشمم به آن بانوي گرامي افتاد ، ديدم چهره اش غرق در نور است به گونه اي كه ديدگانم را خيره ساخت و در همين لحظات كودك گرانمايه اي را ديدم كه در حال سجده است و خداي را ستايش مي كند.

[ برچسب:, ] [ ] [ مشتاقان وصال ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه